شیرین کاری آقا مانی...
امروز آقا مانی قرار بود که ساکت و آروم باشه تا مامانی یه کم به کاراش برسه. برای همین شیرشو دادم و رفتم که لباسشو بیارم عوض کنم. وقتی اومدم دیدم... به به ، به جای اینکه شیر بخوره غلت زده و داره با خودش حرف میزنه و اینم شیشه شیر که ... هی با پاهاش می برد بالا هی میبرد پائین و بازی میکرد... ...
نویسنده :
ღ نانی ღ
22:58